میدانم دلتنگ لحظات زیر خیمه اباعبدالله خواهم شد
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۶۶۳۷۴
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: کالسکه را همان جای همیشگی پارک کردم؛ دخترک را با تمام احتیاط لازم برای برهم نخوردن آرامشش از مرکبش برداشتم و بچه به بغل به دو سمت سالنِ هنرهای تجسمی رفتم. آنقدر دویده بودم که نمیتوانستم جلوی سرعتم را بگیرم. دوتا یکی پلهها را پشت سر گذاشتم تا رسیدم به پاگرد دوم.
پرندهی کوچکی توی قلبم بال، بال میزد که هر آن ممکن بود خودش را از قفس سینه نجات بدهد و بیرون بپرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از اینکه بدقول نشده بودم؛ نفس راحتی کشیدم و خدا را شکر کردم. امشب هم برای عکاسی رفته بودم. از شب اول قرارمان با مسئولان خیمه نوجوان این بود که به مجلسشان بروم و با همین دوربین تلفن همراه که چندان بدک هم نیست از کارها و حرفها و احوالشان فیلم و عکس بگیرم. اما کیست که نداند در هیئتی که هر کدام از خادمانش در شاخههای مختلف هنری حرفی برای گفتن دارند، کار به این راحتیها نیست. آنهایی که استودیوهای عکاسی و دوربینهای شخصیشان چند ده برابر این گوشی کوچک و البته نه چندان به روز، تجهیزات دارد.
بیخیال حساب و کتاب لنز و دوربین شدم؛ فرم خادمی را که نگاه کردم، دلم برای دو چایخانه و خیمه نوجوان رفت. دنیای بیریا و در عین حال پیچیده نوجوانی برایم یادآور روزهای تلخ و شیرین گذشتهام بود. همان روزهایی که همه سفارش میکردند قدرش را بدانید و هیچکداممان هم آنطور که باید هوایش را نداشتیم…
بالاخره وارد کلاس شدم. همه مرتب روی فرشهایی که کف کلاس تئاتر دانشکده را پر کرده بود، نشسته بودند. چشم چرخاندم روی در و دیوار کلاس. چقدر خوشبخت بودند که لایق میزبانی از عزاداران نوجوان اندوه حسین (ع) بودند. بعید بدانم این همه نوجوان مشکی پوش یکجا به خود دیده باشد. با دست چپ دخترک را محکم نگه داشتم و با دست راست شروع کردم به عکس گرفتن. صدای مداحی از پنجره نیمه باز کلاس میآمد داخل، کلاس را دور میزد و مینشست روی پردههای گوشم.
قلبم میان روضه بود و حواسم؟ حواس یک زن میتواند به خیلی چیزها باشد. به قاب بندی عکاسیاش، به دخترک کوچکی که در آغوش گرفته، به مرتب بودن حجابش و به دخترکان اباعبدالله که در آن شب تاریک و تیره، باید حواسشان به همهچیز میبود. یادم افتاد که اتفاقاً امشب هیئت به نام حضرت سکینه و رقیه است، پس بیخودی نیست که با دیدن دخترکها اینطور دلم ضعف میرود.
بعد از تمام شدن مباحثه اولیه و جواب دادن به قطار سوالات آن همه دختر نوجوان، بچهها به سه گروه تقسیم شدند. چند نفر به کلاس مجاور رفتند تا نقاشی روی پارچه را مشق کنند. چند نفر نشستند سر کتیبه دستساز و با کاموا و چسب تفنگی مشغول شدند و یک گروه دیگر با تکه پارچهها کتیبه درست میکردند.
صدای مداح آن سمت واضحتر بود: «من اگر گریه کنم، عرش خدا میلرزد…» بغض گلویم را چنگ میزد، حواسم را دادم به قاببندی دوربین تا راه بغض را ببندم و کار را بهتر جلو ببرم. وسط کلاس سفره یک بار مصرف انداخته بودند و چند نفری سفالگری میکردند.
دخترک را دادم دست خاله نرگسِ مهربان و چند قاب از کاسههای گلی دست ساز برداشتم… کاش روز عاشورا کسی چند قدح آب به لبهای تشنهی اهل خیمه سیدالشهدا میداد. اینجا هنر و روضه آنچنان در هم گره خورده که همه چیز در اوج هنرنمایی، بغض آلود است.
صدای مداح هنوز میآمد و بغض هنوز در تقلا بود برای خلاص شدن از حصار گلو. رفتم کلاس بغلی تا کمی از نقاشی روی پارچهشان عکاسی کنم. با وسواس رنگها را مخلوط میکردند که به رنگ ایده آل برسند، پارچه شأن هنوز خالی از رنگ بود. برگشتم به کلاس مجاور و در یک قاب کلی از هر سه گروه عکس برداشتم و نشستم روی صندلی.
تسلیم بغض شدم؛ آمده بود و رسیده بود به تارهای صوتی ام، که هق شود و بیرون بریزد. اشکها هم که آتش به اختیار و تحت فرمانش بی امان آمدند. روسریام را طوری توی صورتم انداختم که انگار میخواهم سوزنش را درست کنم و از اول روی سرم محکم کنم. کمی که خالی شدم، اشکهایم را پاک کردم و به سمت آن یکی کلاس رفتم.
حالا دور تا دور قابی که میانش «یا زینب» نوشته بود، با یک سایه روشنِ دلربای قرمز، رنگین شده بود. نمِ باقیمانده زیر پلکهایم را پاک کردم و چند قاب زیبا از این رنگ و نقش و دست بچهها در گالریِ عکسهایم ذخیره کردم، برای تمام روزهای نیامدهای که میدانستم دلتنگ این لحظات بودن در زیر خیمه سیدالشهدا خواهم شد...
مداحی تمام شده بود.. یکی از خالهها نماهنگی را با گوشیاش پخش کرد: «من بلدم، گریه کنم، اگه منو میخری.. نیومدم بازی کنم، من اومدم نوکری… تو بگو چکار کنم حرمت میبری…» بغض و دار و دستهاش دوباره سر و کلهشان پیدا شده بود. کار من تمام شده بود و حالا میتوانستم یک دل سیر برای دخترکانی که روز دهم عاشورا تمام دشت کربلا را از خون سرخ عزیزانشان رنگین میدیدند، با خیال راحت گریه کنم.
کد خبر 5851979 زينب رجائیمنبع: مهر
کلیدواژه: کربلا عاشورا رقیه هیأت خبرنگار مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین امام حسین ع هیات مذهبی محرم 1402 عاشورا قرآن قرآن کریم عزاداران حسینی مراسم عزاداری ماه محرم کربلا همایش شیرخوارگان حسینی اباعبدالله الحسین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۶۶۳۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ده روسی: میخواهم از مدل ژابی آلونسو در لورکوزن تقلید کنم؛ به ۳ امتیاز بازی با یوونتوس نیاز داریم
در حساس ترین مقطع فصل، تیم ده روسی فشرده ترین برنامه را در پیش دارد.
در دیداری حساس از هفته ۳۵ سری آ ۲۰۲۳/۲۴، آاس رم میزبان یوونتوس است. سه امتیاز این بازی در مسیر کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا برای هر دو تیم به خصوص رم بسیار اهمیت دارد.
به نقل از رمانیوز؛ دنیله ده روسی در کنفرانس مطبوعاتی قبل از این بازی گفت:
امروز ما بهتر می توانیم وضعیت بازیکنان را ارزیابی کنیم. پس از اینکه شرایط همه را ارزیابی کردم، فردا صبح در مورد ترکیب اولیه تصمیم خواهم گرفت. چیزی که می توانم بگویم این است که به نظر نمی رسد مصدومیت برخی بازیکنان جدی باشد.
من به شدت تحت تأثیر عملکرد دیبالا قرار گرفتم؛ او شرایط تیم را درک می کند و در زمین خیلی خوب واکنش نشان می دهد. دیبالا از شکست روز پنجشنبه ناراحت است، اما خود را در آمادگی بدنی فوق العاده ای نگه داشته است.
یوونتوس؟ من واقعا به الگری احترام می گذارم، او هم بازی پدرم بود. به یوونتوس احترام کامل می گذارم، اما ما به امتیازات این بازی برای رسیدن به لیگ قهرمانان نیاز داریم و من مطمئن هستم که هواداران به ما کمک خواهند کرد تا مانند همیشه جلو برویم. ما در این 4-5 بازی آینده به کمک آنها نیاز داریم.
لورکوزن؟ بازی در زمین لورکوزن حتی دشوارتر خواهد بود. کار سختی داریم اما غیرممکن نیست. در فوتبال هر اتفاقی ممکن است بیفتد. در بازی برگشت اگر گل اول را بزنیم، چه کسی می داند در ادامه چه می شود... لورکوزن بسیار قوی است، مربی آنها عالی است، اما در نیم ساعت اول دیدیم که رم بهتر بازی میکند. گل اول اوضاع را تغییر داد اما پس از آن هم موقعیت هایی داشتیم. من به عملکرد تیمم افتخار می کنم، به همه از جمله کسانی که اشتباه کردند، افتخار می کنم.
ما نیز می توانیم مدل بایرلورکوزن را تقلید کنیم، من دیروز در مورد آن با مدیران و مالکان باشگاه صحبت کردم. برخی از ویژگی های تیمی که آلونسو دارد، مواردی است که من نیز در تابستان درخواست خواهم کرد. من می خواهم که ما اینطور بازی کنیم.
من اکنون از پسرانم می خواهم که در این چند بازی باقیمانده تلاش بیشتری کنند. آنها باورنکردنی بوده اند. در ماه ژوئن ارزیابی هایی را در رابطه با بازار انجام خواهیم داد.
از دست ندهید ????????????????????????
جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول میکردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکلوشمایلی که هرگز ندیدهاید! (عکس)